احقاق



به نظر من موضع گیری های ی چهره های برجسته و سرشناس سینما و تلویزیون و همین طور ورزشکاران محبوب را نباید زیاد جدی گرفت . چون نه تخصصی در عرصه ت دارند و نه با ساحت ت آشنا هستن و ارتباطی با آن دارند . علاوه بر این به جهت مشغله کاری خود و حجم قابل توجه ارتباطات فرصت مطالعه ی و آشنایی با احزاب و فعالیت های ی را ندارند . همین ابتدا بگویم که هیچی چیزی مطلق نیست و در این بحث نیز استثناء وجود دارد که از موضوع این نوشته خارج است . البته این را هم بگویم منظور از جدی نگرفتن اظهار نظر چهره های سینمایی و ورزشکارن هرگز بی احترامی و توهین به آنها نیست . بلکه منظور این است که اولا"؛ با اظهار نظر یک بازیگر یا ورزشکار در خصوص موضوعات ی سریع تصمیم نگیریم و گفته آنها را فصل الخطاب تلقی نکنیم . ثانیا؛ با اظهار نظر این چهره ها ، احزاب و فعالان عرصه ت را قضاوت نکنیم و در مورد آنها و خوبی و بدی ، صادق و دروغگو ، سالم و ناسالم ، متخصص یا بی تخصص و متعهد یا خائن بودن آنها حکم ندهیم. ثالثا"؛ با اظهار نظر چهره های مذکور در مورد خود آنها و موضع ی آنها هم قضاوت نکنیم . یعنی با یک اظهار نظر سریع حکم ندهیم فلان بازیگر اصلاح طلب یا اصول گرا یا ملی - مذهبی است . پس با اظهار نظر چهره های سینما و تلویزیون نباید در مورد موضوعات ی مثل انتخابات تصمیم قطعی گرفت و در مورد فعالان ی حکم قطعی صادر کرد و همینطور در مورد موضع ی خود چهره ها هم قضاوت کرد . 

اما بر خلاف مطالب مذکور گاهی مواقع باید بر اساس اظهار نظر بعضی از چهره ها قضاوت کرد یا نظر خود را گفت . این بعضی شامل استثناء ها نمی شود . شامل چهره هایی می شود که اولا ؛ به دفعات سعی کرده اند تا از جریان ی دفاع کنند یا جریان ی دیگری را محکوم کنند . ثانیا" : نظر خود را در عرصه عمومی با مردم در میان می گذارند و بر آن پافشاری می کنند ثالثا : با مطرح شدن انتقاداتی بابت موضع گیری آنها یا هیچ اظهار نظری نمی کنند یا دوباره نظر خود را مطرح می کنند و از آن دفاع می کنند . 

حالا این بحث ها بماند و برویم سراغ عطسه مهران مدیری . هدفم از این نوشتار این است که بگویم قدرت یا استعداد طنز پردازی مهران مدیری رو به افول است . شخصا از علاقمندان آقای مدیری بودم و اکثر کارهای ایشان را برای لحظاتی جدا شدن از سختی های زندگی و شاد بودن پیگیری می کردم . با همین هدف در انتظار پخش مجموعه عطسه بودم . ولی با پخش این مجموعه دیدم انتظارم بیهوده بوده . بر خلاف انتظارم عطسه به هیچ وجه کار نو و جدیدی نبود . البته با حضور چهرهای شاخص طنز تلویزیون ، لحظات نسبتا" شادی هنگام دیدن این مجموعه خواهیم داشت . اما همه مجموعه تکرار تجربه های دهه هفتاد و هشتاد مدیری و گروه اوست . مدیری از آغاز فعالیت طنز تا سال گذشته در کارهایی که کارگردان بوده هر بار کار نوعی ارائه داده و رو به جلو حرکت کرده . حتی بر خلاف خیلی هنرمندان دیگر دست به تکرار چندباره کارهای موفقش نزده و سعی داشته کار نوعی ارائه کند . اما در عطسه به یکباره این روند متوقف شده و کاری ارائه شده که در سال های قبل تجربه شده است . این مجموعه را با توجه به چهره ای که مدیری با ارائه کارهای نو از خود نشان داده می توان قرینه ی بر ته کشیدن دیگ ایده پردازی و طنازی او دانست .

اما در کنار این مطالب برای رسیدن به بحث اصلی باید به مجموعه دورهمی نیز اشاره ی کرد . برنامه ی که با رویکرد اجتماعی و فرهنگی مردم را می خنداند . اما نکته مهم این مجموعه انتقادات مکرر مدیری به فعالیت های دولت با طنزی که گاهی از حد هم می گذشت است . این رویکرد و نقادی را وقتی در کنار فعالیت سال های قبل بگذاریم (مخصوصا در دوره ی که دولت قبل به شدت مورد اعتراض مردم بود) به نکته جالبی میرسیم. سکوت مدیری و عدم توجه به نقادی و پرداختن به طنز و هنر بدون نقد دولتمردان . 

حالا وقتی مدیری کار جدیدی برای ارائه ندارد و امکان دارد دیگران نتواند با قدرت مخاطبین و طرفداران قابل توجه خود مسولین صدا و سیما را ناچار به قبول و پخش آثار خود کند ،  نقادی او با جریان فکری وی حاکم در صدا و سیما هم سو می شود تا رسانه ملی را از دست ندهد . به همین خاطر و بر خلاف آنچه در ابتدای این نوشته مطرح کردم باید اظهار نظرهای روزهای اخیر آقای مدیری را جدی گرفت و به او گفت چنانچه با نظر ما مخالف است و خود را همسو با هیچ جریان ی نمی داند ، تغییری در شیوه خود بدهد . ولی اگر نظر ما را می پذیرد و قبول دارد ، از این کار بر حذر باشد و افول خود را تسریع نکند . 

آنچه تا امروز تاریخ نشان داده این است که بزرگان و هنرمندان و اندیشمندانی که تا آخر در کنار مردم ماندن و سر بر دامن قدرتمندان نگذاشتن ، حتی در صورت افول هنری و ادبی و علمی همچنان محبوب و عزیز ماندن . 


یه وقتا تو زندگی یه دفعه آدم از حال عادی و هر روزه بیرون میاد ؛هوایی میشه ، مست میشه و از زمین پرواز می کنه . بدون اینکه خودش خواسته باش . بدون اینکه به شیوه ها و روش های مختلف مدیتیشن یا یوگا یا هر چیز دیگه تو این مایه ها متوسل بشه . بدون اینکه یک یا هزار جلسه گفتار درمانی با بهترین روانپزشک یا روانشناسی که فوق تخصص گفتار درمانی از بهترین دانشگاه پزشکی دنیا داشته باشه . همه چیز ناخواسته و اتفاقیه . همه بدی ها محو میشه و خوبی ها جای بدی ها رو می گیرن ، همه چیزها زیبا دیده میشه و همه مهربون میشه . 

 

اینطور مواقع هر کی به آدم برسه یا به صورت سوالی میگه سرت به جایی خورده ؟ یا میگه مثل اینکه ساقی جدیدی پیدا کردی ؟ البته اینا رو بیشتر مجردها میگن و متاهل تو اینطور مواقع علت حال خوب رو در شب قبل و تختخواب  جستجو می کنن . 

ولی به نظر من علت این حال خوب هیچ کدوم از فرضیات بالا نیست . همه چیز برمی گرده به روح انسان . روحی که تو قفس تن گیر کرده و منتظر روزیه که بتونه از زندان و قفسش خلاص بشه و راحت و سبک بال پرواز کنه . من فکر می کنم این حال خوب مربوط به روح انسان میشه . یعنی روح انسان یاد آزادی و جاودگانی آینده که می افته به شور میاد و انسان شاد میشه و به هیجان میاد . یه موقع یه بویی یه موقع یه تصویری یه موقع حرفی یه موقع یه ترانه و آوازی روح انسان رو به یاد پرواز می اندازه و به شدت حالش خوب میشه . 

اینا رو گفتم برای اینکه بگم آدم از این حال خوبی که براش پیش میاد باید استفاده کنه . یعنی اونی که اهل نوشتنه این حال خوب بهترین فرصته نوشتنه و خلق بهترینه هاست . اونی که شاعره وقت سرودنه ، اونی که خطاطه وقت خطاطیه و نوشتن بهترین تابلوها ، اونی که نقاشه یا مجسمه سازه یا طراحه یا نمایش نامه و فیلم نامه نویسه وقت خلق بهترین اثرشونه . باید قدر این حال خوب رو دونست و اجازه نداد هر چیز الکی و پیش پا افتاده این حال خوب و از ما بگیره . 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

یک توسعه‌دهنده نیسان جرثقیل صائب امداد Quincy وبلاگ ساندترک هایپرتمپ | قالب وبلاگ | قالب وردپرس | گرافیک Vamsi طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل چطور مي توانيم از اينستاگرام به درامد برسيم